بچه ش بخواد کار بکنه ولی من مصرانه کار کردم بازم کار کردم چون تحمل نداشتم که بابام کمرش خم بشه. سلام سلام حالتون خوبه خوش اومدی ممنونم چه کارگاه خلوته ساعت کاری تموم شد دیگه عصر یه روز پاییز بود اومد مجموعه کارگاهی ما و درخواست کار داد وقتی برگشتن منو دیدن یه شوک عجیبی تو صورت آقای مهربخش یه دفعه پیدا شد یه جورایی. توقع نداشتن که اون کسی که خب دیروز تماس گرفته یه دختر مثلا دور ۱۳ ۱۴ سالش باشه و جوون باشه با توجه به سن کمش ما زیاد راقب نبودیم برای مجموعه ما فعالیت داشته باشه ولی یک ماه دوره آزمایشی براشون در نظر گرفتیم تو یک ماه دوره آزمایشی خیلی خوب عمل کردن خیلی با انرژی و پر انگیزه بودم زمانی که من وارد شرکت آقای مهربخش شدم آقای مهربخش. مثل همه خانم های دیگه هم درس می خوندم هم خیاطی مجبور بودم که خب به خاطر مشکل بحرانی که برامون به وجود اومده بود یه جورایی تلاشمو بیشتر بکنم چون تو خانواده من بچه بزرگ بودم مسئولیت سنگینم گردنم بود که همونجا یه جلیغه نژاد طراحی کرده بودم طراحی کردم که ایزو گرفت دو سه تا ایزو با هم گرفت خانم سالاری هم تو این مسیر خیلی به ما کمک دادن. بهم یاد دادن که تو میتونی خیلی من مدیون ایشون هستم که تا الانم تونستم واقعاً هم تونستم تا اینجا پیش بیام از همونجا می تونم بگم سرچشمه می گیره چون واقعاً کسی اطرافم نبود که به من بگه تو می تونی با. مسئول آموزش اون شرکت اونجا که مسئول آموزش بودن کتاب های خیلی زیاد دریا نوردی خب کتاب زیاد داشت میشستم مطالعه می کردم ولی من تو کتابها هیچ جا هیچ جا ندیدم که نوشته باشه آقا یا خانم دریانورد همه جا نوشته بود دریاندان یعنی مختص نکرده بود که آقا میتونه باشه یا خانم میتونه باشه همینو من گرفتم شروع کردم گفتم شما یه جا از کتابتون بیارین که نوشته بشه آقای دریانورد گفتم تا حالا کسی شده بیاد دریاند بشه گفت نه دخترت کسی تا حالا نیومده چرا حالا این زده به سرت گفتم نمی دونم یک دفعه ای برایم سؤال پیش اومد که خانمم داشتی ن ساعت های بیکاریمو می رفتم کنار ساحل شروع می کردم به قایق هایی که کنار ساحل بودن بهشون می گفتم کمکم کنید یاد می گیرم روز امتحان اینا فکرشو نمی کردن که من تو این مدتی که تایمای بیکاریمون بلند میشم میرم کنار ساحل دارم یاد می گیرم از همه کسایی که کنار ساحل دارن حتی از موتورش. قشق که رفته بودم دیدم وای چقدر قشنگه اینجا قایق مثلاً قایقای هستن که مسافر میبرن بعد بهشون گفتم که شماها کارتتون چیه یعنی مدرکتون چیه همه کارتی رو در درآورده بودن که منم دقیقاً همون کارتو داشتم یعنی همون دوره ای که من گذرونده بودم. اینا همون دوره رو گذراندن ولی می تونستم پسنجری ببرم کسی بهم کار نمیداد اوائل می شستم تو اسکله همه میومدن مسافراشونو میزدن من وای میستادم که خلاصه یه نفرشون از خر شیطون بیاد پایین کار بده به عین دو ماه من ۵ صبح رفتم ساعت ۹ شب که همه داشتن می رفتم منم باهاشون می رفتم. بعد از دو ماه موقع های ظهر بود دیدم یه آقای سیا چورده قدرندی به این جمع اینا اضافه شد جمع کل ناخودا اضافه شد یه قایق دیگه هم اضافه شد. اینجا وقتی ساکن میشی وقتی موج می خوری خیلی حالت بد میشه خیلی باید دل شیری داشته باشی که با این دریا بجنگی با این دریا با این موجایی که میاد با این عظمتی که داره خیلیا اومدن میگن ما میریم دریا دریا نه دریا بچه بازی نیست دریا خیلی مردانگی می خواد یه چندین بار همین بلا رو پشت سر هم پسرم آورد گفت به قول خودشون که بندری بودن گفت میخوام این زلت یه جورایی آب بشه که قشنگ راحت بتونی د دریا دوون بیاری یعنی عادت کنی به دریا زانی کار هرکس. که بخواهد این کارا رو انجام بده بخواد این حکومت این دریا رو این شناور دریا رو به دست بگیره پا تو شناور من گذاشت من همون روز اول گفتم بسم الله تو که ناخده برو بشین پشت فرمان اصلاً باورش نمیشه وقتی من می گفتم برو بشین پشت فرمان گفت خب من که تا حالا ننشستم گفتم بشین یاد می گیری مگه تو نمیومده برای یاد گرفتن شما فکر کنید ۲۵ نفر مسافر پشت سرم نشستن و من نشستم روی نشستم و دارم. در کنار همدیگه داشته باشیم با تشکر از وقتی این فرمان رو به دست گرفت فعلا منم از کنارش فقط حواسم بود که مثلاً یه موقع. مشکل خاصی پیش نیاد دیدیم طوری شد که واقعاً همین جور نم نم کم کم همه چی از لحاظ موتور از لحاظ فرمون از لحاظ رانندگی از لحاظ حرکتش از لحاظ جنبه های به خصوصش این یادش دادیم ماشاالله استعدادشم داشت فکر نه به طور است که واقعاً تونست این فرمون اتوبوسو بگیره خیلی هم با این بود مسافر که دیگه تا حدی رسید که خانم صالحی اصلاً خودشون زمانی که گفتن خانم صالحه امروز باید خودت با مسافر بری من. دیگه نیستم فعلاً به محض اینکه بغل اسکل پهلو گرفتیم صدام کرد گفت بیا رفتیم تو ادکیوس دریابانی گفت این خانم ناخدا منم از همین ساعت استخدامش کردم کسی هم منع قانونی نکرد که من بخوام این خانومو منع قانون. پا به پای همدیگه تا اینم شد یه ناخدای بزرگ بن یعنی اینقدرم شهامت علاقه ای که تو وجودش بود باعث چی این رسیدن این ناخوده ای بهش شد. کسی که دل به جرات نداشته باشید نمیتونید تو این دریا کار. کنی با این دریا نمی تونی دریا حرف باید بزنی با این دریا این دریا داره با تو صحبت می کنه اگر یک ساعت تو دریا وایستی گوش میدی دریا خیلی حرفا با تو میزنه خیلی چیزها بهت میگه کار هرکس نیست که بخواد این کارا رو انجام بده بخواد این حکومت این دریا رو این شناوری دریا رو به دست بگیره امواجی که دریا داره در اینقدر دریا اومده اینقدر دریا آدمو کشته اینقدر دریا آدمو خورده هستن که هنوز جسداشونم پیدا نشده خیلیا رفتن و برنگشتن تو این دریا یکی از شروع کرده بودن به التماس کردن که آقا تو خدا ما رو حتماً ببرین تا بندرعب من به پرت وقتی اعلام کردم پرت اجازه خروج نداد بهم گفتش که حق نداری سوار کنی من واقعاً همون لحظه نتونستم ببینم چشمای اون زن برای من واقعاً یه جورایی پر دردرد بود انگاری واقعاً داشت زج می کشید گفتم من میبرم حالا چه اجازه بدن چه اجازه ندم میبرم دقیقاً یه سه مایلی بود از خور که اومدیم بیرون دیدم واقعاً نمیشه حرکت کرد آقاشون گریه میکرد می گفت فقط زن منو نجات بدین تو رو خدا گفتم آقا من دوره گذروندم خب من بیشتر سعی کردم این دوره های پزشکی رو اضافه بر سازمان بیمارستانم برم دوره. ببینم گفتم آقا من همه وسایلم هست بلدم ولی تو این وضعیت تو این وضعیت واقعاً چیکار می تونم بکنم گفت فقط زنمو نجات بده بچهم بچهم ایران حالا بچه میاد ولی همسرمو نجات بدیم یه حدوداً یک ساعت و ۴۵ دقیقه ما واقعاً زج کشیدیم یعنی واقعاً موج خوردیم نمی تونستیم حرکت کنیم هر مثلاً یه جوری شده بود که نیم گاز نیم گاز می رفتیم ولی نمی تونستیم همه فکر کردن که ما مردیم یعنی سمت بندرباس خب پرت اینور اعلام کرد. به پرت اعلام کردم که اجازه وورود میخوام کسی باورش نمیشد که واقعاً اتوبوس شماره ۷۳ همراه. یه مسافر اضافه تر وارد بندر بشه که من اعلام کردم یه به یه آمبولانس خبر بدید که بیان رو اسکله مسافرمون باردار بودن و بچه شون به دنیا اومده. تونستم برم متقاعدشون کنم که خب من تونستم تو دریا با این وضعیت دووم بیارن و اجازه بدن که من ارتقا بدم. درجه مو و شروع کردم دوباره درس خوندن و قبول کردن کلاسها و دوره های دریا نوردی رو رفتم و تونستم تموم بکنم وقتی که وارد این سیستم میخوای بشی اول باید کارهای پزشکی رو انجام بدی باید پزشک معتمد سازمان تاییدت بکنه حالا طبق آزمایش هایی که می گیرن و دوره. چهارگانه میشه که حتماً باید یکی از شرایط ورود به حالا کارهای دیگه مثلاً سمت سمت های بالاتر باید دوره چهارگونه رو بگذرونی که بقا در دریا میشه ایمنی میشه وفایر یا همون اتفاع حریق میشه و مدیکال ادونس که همون کمک های پزشکیمون میشه بعد از این حالا انتخاب میکنه که اگه میخوای ارشه بری باید ملوانی بری نامحدود و یه مدتی رو سی تایم پر کنی تا بتونی حالا بیا سمت های بالاتر و موتورم که حالا جای کارای خاص خودشو داره روز اول که رفتم کار کنم این بچه ها منو فرستادن تو خن کشتی قسمت پایین کشتی یه فضایی هست به اسم خن کشتی که روغن های سوخته و دیگه به درد نخور جمع میشه تو اون فضا قانونم پمپ داشتن من نمی دونستم. که این کشتی ها پمپ تخلیه دارن اصلاً روغن کار دست به اون نمی زنه دست به روغن نمی زنه سه ساعت نیم بعدش از تو اون خن اومدم پلک چشمام همه روغن بود وقتی کاپتان اومد این صحنه منو دید همین جوری فقط وایساد کاپتان دیسیپلینو با این دیسیپلین خواست برگشت به همه گفت بدون استثنا همه برین لباس فرم ب همین جا وایسا وایسادم. گفتم چی شده مگه من فکر کردم کارو هلاک می کردم تخلف چیزی کردم گفت وایسا تا بهت بگم تمام لباساشونو پوشیدن و اومدن رو ارشید همه گفت همه وایست همه وایسادن خودشم اولین نفر وایساد پشت کرد بهم گفت نفر یکی به دستتو میماریم پشتمونو میزاری بیرون هر کاری کردو قبول نکرد گفت می زنی بعد میری من حالا از همه پایی می کردم میزدم به پشتشون و رد شدم. احسن به اون شرفت دختر احسن به اون شرفت. من از دریا زندگی کردن رو آموختم. سختی های دریا باعث شد که سختی های که تو ساحل برام بوجود میادو خیلی راحت تر ببینم و راحت تر بتونم درستشون کنم و حرکت کنم تو امواج دریا مثل یه کودکی میمونم که داخل یه گهواره گذاشته شده و واقعاً هم دوست دارم عاشق شغلمم از سر اجبار وارد این شغل نشدم و خیلی هم زحمت کشیدم جبریلی پرت کنترل جبریلی پرت کنترل کشتی ایران متین سال ۸تاد و تو هر کشوری که میخوای وارد بشی یه پایلوت بهت میدن یه کسی که خب به عنوان فرمانده ویژه اون منطقه تمام اون منطقه رو کاملاً بلده به چیفم برگشت گفتش که مدارکو بده بعد گفت من کاپتان نیستم کاپتان مسیس سالاریه از ایشون اجازه باید بگیرم و من خودم چیفم باورش نمیشد یعنی واقعاً غیر قابل حظم بود که یه دختر خیلی کوچولو رو داشت میداد که رو. کشتیم بزرگی داره فعالیت می کنه اصلاً نمی تونست هضم کن. وقتی گفتن که شما باید برین ۸۰۰ متر مونده. برسیم به اون رمپه مورد نظرمون گفتم شما باید اونجا پهلو بگیرید من وقتی پولهید گرفتم ایشون واقعاً نشستن سرشونو به این حالت گرفتن پایین گفتن که فکر کردن من زدم به اسکل کشتی رفت بلند شد اینجوری از جاش اینجوری بلند شد نگاه کرد بالا رو که ببینه خوردیم یا نه برگشت. آزار دهنده بود که خیلی راحت می نویسن خلیج عربی و من سر این قضیه خیلی وقتان شده بحث کردم و یعنی به حدی که نزدیک بود. مشکلم به وجود بیاد برایم همیشه آزار دهنده بوده حتی نوشته ش منو آزار میده من هیچ وقت نمی تونم اینو حظم کنم که چیزی که همیشه خلیج فارس بوده بخواد الان بشه خلیج عربی اولین کارت دریاندی مو ۱۵ سال قبل گرفتم که ناخاده ای قایقران بود کارمو از بندعباس استارت زدم و روی شناورهای شروع کردم به کار با ظرفیت ۲۷ ۲۵ مسافر در روز و بعد از اونم خب سعی کردم که مدارکمو هر روز ارتقا بدم و تا جایی که ممکنه پیش برم دوره های افسریمو رفتم و بعد دوره های موتورمو رفتم و همین الانشم که دارم در خدمتتون هستم دارم فعالیت می کنم و کار می کنم رو شناورها. بنده این افتخارو داشتم که به عنوان اولین بانوی دریانورد جمهوری اسلامی ایران و خاورمیانه وارد سیستم دریاندی بشم و افتخار اینو داشتم که در کنار مردهای کشورم شونه به شونه کار بکنم و فعالیت داشته باشم. با دوستان و همکاران خیلی خوبی دارم کار می کنم فعالیت می کنم خیلی دلم می خواد حالا یه سفری داشته باشم چون سی رو خیلی دوست دارم نفتکشو خیلی دوست دارم و دوست دارم یه سفری با نفتکش داشته باشم. به عنوان یک زن به این باور رسیدم که میشه خیلی کارها رو انجام داد حتی کارهای سختی که واقعاً توی ذهن هر کسی شاید نشد باشه شاید نشه انجام داد ولی اگر بخوان بانوان کشور من انقدر چون من تونستم مطمئناً از من قدرتمند ترم هستن که بتونن بالاتر از اینی که هست برن به نظرم. یه بانوی ایرانی اگر بخواد واقعاً می تونه. من همیشه میگم که واقعاً اگر میخواین دریا رو از ته قلبتون زیبا ببینید و حس بکنید بیاین برای یک ۱۰ دقیقه بیاین داخل دریا از دریا به خشکی نگاه کنید. Shes known in iran as a top gynecologist, but actually shes more of a political activist, pius and religious woman, a great wife and mom, and inspirational figure. She tells us about her bumpy ride before the revolution when she was a student and also about the spiritual aspect of delivering babies. Find out more about dr. Tol in this documentary. The second sob International Media festival in the fields of television, radio, new media and a special section for palestine. The deadline for sending your work is april 8th, 2024. For more information, visit sobfestival. Com. Is Climate Change real . Is smoking cigarettes really hazardous . Do ddt insecticides really work against malaria mosquitoes . For decades, companies have hired scientists to. So seeds of doubt among people and keep them perplexed. This way they can keep excreting oil, producing cigarettes and many other things without a nuisance. Watch the details in this documentary. The headlines, the death toll from us israeli genocide in gaza nears 30,880, more than five months into the war in the palestinian territory. The us president comes under fire for his state of the union. Address voicing support for aid to gaza while he keeps supporting the uh genocide there as well. Also on her headlines, the un rights she says expansion of israeli settlements on occupied Palestinian Land constitutes a war crime