بالابلاگ
روز سهشنبه ۱۳ ژوئیه، مقامهای دادگستری ایالت نیویورک چهار ایرانی را به توطئهچینی برای ربودن مسیح علینژاد، روزنامهنگار منتقد حکومت ایران در آمریکا و برنامهریزی برای انتقال او به ونزوئلا و سپس ایران متهم کردند.
روابط ایران و ونزوئلا در سالهای اخیر روابط گرم و مستحکمی بوده است. طوری که سال گذشته مقامات آمریکایی نسبت به آینده این روابط و احتمال این که جمهوری اسلامی تسلیحات نظامی خود را با ارتش ونزوئلا تقسیم کند، ابراز نگرانی کرده و هشدار دادند که این غیرقابل قبول است که موشکهای ایرانی به دست این رژیم دیکتاتوری در آمریکای جنوبی برسد.
ایران وایر سال گذشته گزارشی درباره شکلگیری روابط گرم ایران و ونزوئلا منتشر کرد این گزارش به بهانه مطرح شدن دوباره همکاری ایران و این کشور در توطئه ربودن مسیح علینژاد بازنشر میشود.
این اتحاد پنهان نظامی چهگونه و چرا شکل گرفت؟
«هوگو چاوز»، رییسجمهوری سوسیالیست ونزوئلا که از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۳ قدرت را در دست داشت، پایههای اصلی مناسبات سیاسی و دوستانه با ایران را بنا نهاد. او مایل بود که همکاریهای میان دو کشور بیشتر حول محور پروژههای مشترک نظامی و اقتصادی برنامهریزی شوند. چاوز خواهان سرمایهگذاری ایران در ونزوئلا بود که نخستین مرحله آن در بخش نفت آغاز شد. به این منظور، بانکی بهنام «بانک مشترک ایران ونزوئلا» را تأسیس کرد. همزمان، رییس جمهوری وقت ونزوئلا برای جلب حمایت ایران، سیاست «بگذار هرچه میخواهند بکنند» را در پیش گرفت و به «حزبالله»، سازمانی نظامی که مدافع و حامی سیاستهای ایران است، اجازه داد تا از ونزوئلا بهعنوان پایگاهی برای توسعه نفوذ خود در امریکای جنوبی استفاده کند. این سیاست همچنان تا به امروز ادامه دارد و به حزبالله این امکان را داده است که در منطقه به دنبال کسب حمایتهای سیاسی و مالی باشد.
حزبالله در ونزوئلا؛ بررسی اجمالی
«جوزف هومیر»، مدیرعامل اندیشکده «مرکز حمایت از جامعه امنِ آزاد» که مقر آن در واشنگتن است، توضیح میدهد که بیشتر پایگاههای پشتیبانی از حزبالله در امریکای جنوبی، بین اقلیتهای عرب و لبنانیِ مستقر در این منطقه شکل گرفتهاند که بیشتر آنها در برزیل، آرژانتین، کلمبیا و ونزوئلا زندگی میکنند.
او به «ایرانوایر» میگوید به طور مشخص ۹ خانواده لبنانی کمک کردهاند تا حزبالله در ونزوئلا مستقر شود و سه طایفه از همه شناخته شدهترهستند؛ «رادا»، «صالح» و «نصرالدین».
حزبالله پیش از این نیز در ونزوئلا فعال بوده اما با به قدرت رسیدن جریان «چاویسم»، حضور پررنگتری در این کشور پیدا کرده است.
حزبالله نه تنها از کاراکاس بهعنوان پایگاهی استراتژیک برای توسعه منابع مالی خود بهره میگیرد بلکه از آنجا برای سازماندهی حملات تروریستی نیز استفاده میکند. معروفترین این حملات، بمبگذاری «انجمن همیاری اسرائیلیان و آرژانتین» (آمیا) در بوینوسآیرس بود که در سال ۱۹۹۴ رخ داد و به مرگ ۸۵ نفر انجامید. مدارکی که در دادگاه ارایه شد، نشان دادند این عملیات در ونزوئلا طرحریزی شده بود.
«عامر محمد اکیل رادا»، یکی از متهمان این پرونده است. او که تابعیت لبنانی ونزوئلایی دارد، از طایفه رادا است و با حمایت «نیکلاس مادورو»، ریيسجمهوری کنونی ونزوئلا، در کار «ارز مجازی» است و ثروت کلانی هم بهدست آورده است.
او متهم است که یکی از هماهنگکنندگان برنامه حمله سال ۱۹۹۴ بوده و در بمبگذاری سفارت اسرائیل در سال ۱۹۹۲ در بوینوسآیرس نیز نقش داشته است.
بر اساس گزارش تیمی از خبرنگاران ونزوئلایی بهنام «لا گران آلدا» که مقیم کلمبیا هستند، حزبالله سالانه سه تا پنج میلیون دلار درآمد غیرقانونی دارد که از پولشویی و قاچاق مواد مخدر در منطقه موسوم به «سه مرز» بهدست میآورد. سه مرز به منطقهای در مرز پاراگوئه، آرژانتین و برزیل گفته میشود.
«جزیره مارگاریتا» در ونزوئلا یکی دیگر از مناطقی است که فعالیتهای غیرقانونی مالی حزبالله در آن رشد و توسعه یافته است. این جزیره به «منطقه آزاد» کارائیب معروف است.
بر اساس اطلاعات اداره مبارزه با مواد مخدر امریکا در سال ۲۰۰۹، «قاضی نصرالدین»، دیپلمات ونزوئلایی از موقعیت خود در سفارت ونزوئلا در سوریه استفاده کرده و ملاقاتی را بین حزبالله، «طارق الایسامی» وزیرِ وقتِ ونزوئلا و «هوگو کاراوایال باریوس» رییس سابق سازمان ضد جاسوسی ونزوئلا ترتیب داده بود.
کاراوایال باریوس در حال حاضر به اتهام معامله اسلحه و کوکایین مورد پیگرد قانونی اداره مبارزه با مواد مخدر امریکا است. آن ملاقات در سوریه که به خواست و بهنام «نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا» (فارک) رخ داده بود، به معاملهای انجامید که در سال ۲۰۱۴ به ثمر رسید؛ یک هواپیمای باری لبنانی مملو از اسلحه در فرودگاه بینالمللی «مایکتیا» در کاراکاس فرود آمد و وارد آشیانه ویژه هواپیماهای ریاست جمهوری شد و از آنجا سلاحها به پایگاه نظامی «گوآریکو» در ونزوئلا منتقل شدند.
یک بخش دیگر از طایفه نصرالدین در جزیره «مارگاریتا» فعال هستند. این باند که به «دلال» حزبالله شهرت دارد، مسوول عملیات مختلف پولشویی و مدیریت فعالیتهای تجاری حزبالله در امریکای لاتین است. یکی از اعضای مهم این باند، «اوداس نصرالدین» نام دارد. تیم خبرنگاران گران آلدا و اندیشکده «شورای آتلانتیک» او را مسوول تأسیس مراکز آموزش شبه نظامیان در جزیره مارگاریتا میدانند.
«جوزف هومیر» در گفتوگو با «ایرانوایر» به این نکته اشاره میکند که هدف این مراکز آموزشی، تنها تشکیل گروههای مسلح نیست. به نظر او، اینطور میآید که هدف این مراکز، آموزش برای انجام عملیات تخریبی و ایجاد بیثباتی است که در نتیجه آن، رژیم ایران را قادر میسازد تا از طریق حزبالله کنترل منطقه را بهدست گیرد. گفته میشود که برادران نصرالدین به طارق الایسامی نزدیک هستند. طارق الایسامی به تازگی وزیر نفت ونزوئلا شده است.
هوگو چاوز برخلاف جانشین خود، نیکلاس مادورو، کوشید که خط قرمزهایی برای روابط ونزوئلا و ایران و حزبالله تعریف کند. گویاترین نمونه آن در سال ۲۰۰۶ اتفاق افتاد؛ یعنی وقتی «تئودورو دارنوت» که خود را «امام حزبالله در ونزوئلا» میخواند بمبی را در نزدیکی سفارت امریکا در این کشور کار گذاشت، به سرعت بازداشت شد. او و همدستش دستگیر شدند و پایگاه عملیاتی آنها برچیده شد. این پیام روشنی بود به کسانی که میخواستند از راه خشونت و تروریسم موقعیت خود را در این کشور تقویت کنند.
اما به عقیده شورای آتلانتیک، در دوران مادورو، حزبالله موفق شد ونزوئلا را به کشور جنایات سازمانیافته فراملیتی و تروریسم بینالمللی تبدیل کند.
وقتی سال گذشته مخالفت مردمی و سیاسی علیه مادورو به اوج خود رسید، احزاب مختلفی مدعی شدند که او از حزبالله درخواست کمک کرده است. حزبالله خواهان در قدرت ماندنِ مادورو است زیرا سود کلانی از معامله با دولتِ بحرانزده و نظامیمسلکِ مادورو میبرد؛ معاملاتی که برای دور زدن تحریمها انجام می شوند.
علاوه بر این، با ماندن مادورو در قدرت، حزبالله میتواند عملیات غیرقانونی خود را در ونزوئلا پیش ببرد. ونزوئلا همچنین به پایگاهی برای عملیات تجاری فراملیتیِ حزبالله تبدیل شده است. مقامات شیلی چندین شرکت بازرگانی را شناسایی کردهاند و این گمان درباره آنها مطرح است که این شرکتها سازمانهایی صوری هستند که در واقع در جهت فعالیتهای اصلی حزبالله فعالیت میکنند؛ از جمله «شرکت تجاری صالح» که بر اساس دادههای سازمان ملی هوانوردی غیرنظامی ونزوئلا، تجارت اصلی آن صادرات «پارچه» به شیلی است.
وابستگی به ایران برای دور زدن تحریمها
وضعیت اقتصادی ونزوئلا زیر بار تحریم و تورمِ افسارگسیخته هر روز وخیمتر میشود. مادورو حمایت جامعه جهانی را از دست داده است و در شرایطی بحرانی قرار دارد. احتملاً به همین دلیل هم است که میکوشد روابط دوستانه با ایران را به هر قیمتی که شده است، حفظ کند. از آن سو، مقامات ایرانی هرچند با سر و صدایی زیاد میگویند که از نیکلاس مادورو حمایت میکنند ولی هدف واقعی آنها بیشتر در راستای منافع تجاری خود است تا اهداف سیاسی.
در هفته گذشته، ایران بزرگترین ناوگان نفتکشهای خود را به ونزوئلا اعزام کرد تا بحران کمبود سوخت در فصل زمستان اندکی کاهش یابد. صادرات بنزین و گازوییل از ایران به ونزوئلا بهرغم تحریمهای امریکا همچنان ادامه یافته است. امریکا تاکنون چند محموله اعزامی ایران را متوقف و مصادره کرده است. ایران نیز ایالات متحده را متهم میکند که مثل «دزدان دریایی» رفتار میکند.
آخرین محموله که در ماه اکتبر مصادره شد، بیش از ۴۰ میلیون دلار ارزش داشت. همزمان، تولید نفت خام ونزوئلا رو به افزایش است و نفتکشهای ایرانی که اخیراً به آنجا فرستاده شدهاند، پس از تخلیه محموله خود، قادر خواهند بود که به صدور نفت خام ونزوئلا، احتمالاً به روسیه و چین کمک کنند.
مناسبات تجاری بین ایران و ونزوئلا فراتر از صادرات نفتی است. اوایل امسال، دو کشور در حرکتی نمادین، گشایش یک سوپرمارکت ایرانی بهنام «مگاسیس» را در کاراکاس جشن گرفتند. گفته میشود که این سوپرمارکت به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و «آلکس صعب»، تاجر کلمبیاییِ لبنانیالاصل و از نزدیکان مادورو تعلق دارد. دادستانی کلمبیا «آلکس صعب» را دوازدهم ماه جون امسال به اتهام انجام یک رشته معاملات ساختگی و پولشویی بازداشت کرد. وزارت خزانهداری ایالات متحده امریکا نیز صعب را به سوء استفاده از قراردادهایی که بیش ارزش حقیقی آن تنظیم شدهاند، متهم میداند.
صعب متهم است که از قراردادهایی حول برنامه یارانه غذایی دولت ونزوئلا سود برده و در قاچاق طلا در این کشور نقش داشته است. بهرغم این هیاهوها، سوپر مارکت مگاسیس را میتوان نمونه مناسبی از فعالیتهای ایران در ونزوئلا دانست.
علاوه بر این، مدتی است که ترس از فروش موشکهای ایرانی به ونزوئلا اوج گرفته است. بیش از ۱۰سال است که یک مرکز پتروشیمی و یک کارخانه مخفی باروتسازی در شهر «مورون» ونزوئلا شناسایی شده است. این مجموعه را «شرکت صنایع شیمیایی پارچین» طراحی کرده است؛ شرکتی که زیر نظر وزارت دفاع ایران اداره و گفته میشود که نقشی کلیدی در برنامه اتمی ایران دارد.
این پروژه به سفارش «شرکت صنایع نظامی ونزوئلا» راهاندازی شده است. نام رمز آن «پروژه بهمن» است. در سال ۲۰۱۶، یک خبرنگار برزیلی مدرکی رسمی را افشا کرد که نشان میداد هوگو چاوز در سال ۲۰۰۹، قراردادی را به مبلغ یک میلیون و ۳۰۰ هزار دلار امضا کرده است که بر اساس آن، پیمانکار وزارت دفاع ونزوئلا و شرکت پارچین موظف شدهاند با سرمایهگذاری مشترک، مواد لازم را برای سوخت جامد موشک تولید کنند.
در سالهای اخیر، فرماندهان ارشد نظامی ایران به طور مرتب به ونزوئلا سفر کردهاند. باوجود این، هنوز هیچ مدرکی دال بر این که ایران به ونزوئلا موشک فروخته، پیدا نشده است. اما اگر این اتفاق بیفتد، بیتردید هزینه بسیار سنگینی برای ونزوئلا خواهد داشت. چرا که علاوه بر خرید موشک، ونزوئلا به نصب سامانه ماهوارهای نیز نیاز دارد و این بدون توافق و حمایت کشورهای دیگر ممکن نخواهد بود.
در حال حاضر، آنچه ایران و ونزوئلا را متحد کرده خرید و فروش اسلحه نیست بلکه خواست مشترک طرفین است به دور زدن تحریمهای امریکا، تقویت مواضع خود در منطقه و تولید پول و سرمایه که آن هم از طریق واسطههایی مثل حزبالله انجام میشود. به هر حال، نباید روابط بین دو کشور را کم اهمیت جلوه داد. زیرا این روابط موجب شدهاند که نه تنها مادورو جایگاه رژیم خود را تقویت کند بلکه شرایط تحکیم و تثبیت رژیمهای مستبد دیگر در امریکای لاتین را نیز فراهم کرده است.
درک خطر حضور حزبالله در ونزوئلا اهمیتی اساسی دارد. این سازمان مسلح نه تنها در خدمت دولت ونزوئلا است بلکه اجازه یافته است که بخشی از حکومت نیز باشد. این مسأله عواقب وخیمی برای کل امریکای لاتین بههمراه داشته است؛ از جمله ارسال اسلحه به نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا و پولشویی و قاچاق مواد مخدر در آن سوی مرزها. هر چه میزان مشارکت این سازمان در دولت ونزوئلا بیشتر شود، قدرت بیشتری مییابد و امکان حضور خود در دیگر مناطق را گسترش میدهد.